جدول جو
جدول جو

معنی شعب بوان - جستجوی لغت در جدول جو

شعب بوان
(شِ بِ بَوْ وا)
چراگاهی است فراخ به فارس در ممسنی دوفرسخی شرقی فهلیان (میان فارس و کرمان) و آن یکی از چهار بهشت (جنات اربعه) دنیاست، و سه دیگر عبارتند از: ابلّه. در بصره، سغد در سمرقند، غوطه در دمشق. (یادداشت مؤلف). چراگاهی فراخ است در فارس. (از اقرب الموارد). دره ای است در میان دو کوه با طول 3/5 فرسنگ و عرض 1/5 فرسنگ. هوای آن در غایت خوشی و همه درختستان است در میان رودی بزرگ روان و بر هر دو طرف سر آن کوهها اکثر از برف خالی نبود. (نزهه القلوب). شعب بوان از نواحی نوبنجان است و صفت آن چنین است که دره ای عظیم است در میان دو کوه، طول آن سه فرسنگ و نیم در عرض یک فرسنگ و نیم، و هوای آن سردسیری است که از آن خوشتر نتواند بودن و جمله دیه بر دیه است و رودی بزرگ در میان همی رود چنانکه از آن سبکتر و گواراتر نباشد و بیرون از آن دیگر چشمه های نیکوست و از سر دره تا پایان دره طول و عرض همه درختان میوه است از همه انواع چنانکه آفتاب بر زمینی نیفتد و سال تا سال بر سر آن دو کوه برف باشد و حکما گفته اند: از آرایشها ونیکوییهای جهان چهار چیز است: غوطۀ دمشق و سغد خراسان و شعب بوان و مرغزار شیدان. و بیرون از این، نواحی بسیار دارد هم سهلی و هم جبلی. همه آبادان است و نیکو و پرنعمت و آبهای روان. و شعب بوان همه قهستان است. (از فارسنامۀ ابن بلخی صص 146-147). رجوع به حبیب السیر چ سنگی ج 2 ص 399 و فهرست نزهه القلوب ج 3 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شب خوان
تصویر شب خوان
مرغ سحرخوان، بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، زندوان، فتّال، زندواف، هزاردستان، مرغ چمن، بوبرد، مرغ خوش خوٰان، شباهنگ، صبح خوٰان، مرغ سحر، عندلیب، بوبردک، هزار، هزاران، زندلاف، هزارآوا، زندباف
فرهنگ فارسی عمید
(شَ خوا / خا)
شب خواننده. که در شب خواند. که شب آوا و نغمه برآرد، کسی که شبها بر مناره مناجات کند. (فرهنگ نظام) ، که در شب طلبد دیگری را، بلبل را گویند و به عربی عندلیب خوانند. (برهان). اسم فارسی عندلیب است. (از فرهنگ نظام). بلبل راگویند. (آنندراج). بلبل و عندلیب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شب خوان
تصویر شب خوان
مرغ سحر خوان
فرهنگ لغت هوشیار